ماشین (نن نن)
دختر گلم
امروز بابایی رفته بود تهران برات یه ماشین خوشگل خریده بود .اخه تو عشق ماشینی .چند بار که ماشین اجی رو سوار شدی هر بار موقع پیاده شدن کلی گر یه کردی و هر بار از جلوی پارک رد میشدیم با گریه میگفتی نن نن....نن نن.......نن نن.............بالاخره امروز بابایی برات خرید .چقدر ذوق زد ه شد ی وقتی دیدی .قربونت برم .انشاالله هر چه زودتر بزرگ بشی تا بابا جون برات ماشین راستکی بخره.یادم باشه عکساشو بعدا بذارم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی